معنی zhańbić
zhańbić
بی آبرو کردن، بدون تزئین
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zhańbić
zabić
zabić
کُشتَن، ذِبح، با ضَربِه کُشتَن، ضَعیف
دیکشنری لهستانی به فارسی