معنی zewnętrznie zewnętrznie از بیرون، حمله از جناحین، به طور خارجی، سیخ دار، به طور ظاهری، غم انگیز، به طور غیرمستقیم، غیر مستقیم دیکشنری لهستانی به فارسی
wewnętrznie wewnętrznie بِه طُورِ داخِلی، اَز نَظَرِ پِزِشکی، داخِلی، دَرون گَرایانِه دیکشنری لهستانی به فارسی