معنی zepsuty
zepsuty
فاسد، پوسیده، خراب، خراب شده، شکسته
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zepsuty
zepsuto
zepsuto
بِه طُورِ فاسِد، پوسیدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی