ترجمه zdezorientować به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zdezorientować
zdezorientowany
- zdezorientowany
- با گیجی، با لَبخَند، سَردَرگُم، پیچ و خَم، پَریشان، تَعَجُّب، گیج، گیج شُدِه، مات و مَبهُوت، بِه طُورِ گیج کُنَندِه، مُتِعَجِّب
دیکشنری لهستانی به فارسی