oznaczać oznaczać بَرچَسب زَدَن، طَبَقِه بَندی کَردَن، مَعنی، مَعنی دادَن، مَفهوم، نِشانِه گُذاری کَردَن، نِشان دادَن دیکشنری لهستانی به فارسی
otaczać otaczać اِحاطِه کَردَن، اِحتِراق، مَحصور کَردَن، بَرداشت، حِصار، را اِحاطِه کُنَند دیکشنری لهستانی به فارسی