معنی zawias
zawias
متوقّف شدن، قطع کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zawias
zawijać
zawijać
بَستَن، مُقَیَّد کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
sawia
sawia
مُتِناسِب، بَرابَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی