معنی zawalony
zawalony
فروریخته، مهارت های فروش
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zawalony
zapalony
zapalony
مُلتَهِب، حِسابرَسی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zakażony
zakażony
مُبتَلا بِه، هَدَف
دیکشنری لهستانی به فارسی
zapalny
zapalny
اِلتِهابی، اِلزام آوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی