معنی zapylanie
zapylanie
گرده افشانی، گرد و خاکی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zapylanie
zapalenie
zapalenie
اِلتِهاب، اِلتِهابی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zapalnie
zapalnie
بِه طُورِ اِلتِهابی، اِلزام آوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی