معنی zajęty
zajęty
مشغول، اشغال شده است، به طور پرمشغله، پشتی، نگران
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zajęty
zgięty
zgięty
خَمیدِه، خَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zaloty
zaloty
مُغازِلِه، سوفِسطایی
دیکشنری لهستانی به فارسی