معنی zaduszony
zaduszony
خفه شده، جوشیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zaduszony
zaburzony
zaburzony
آشُفتِه حال، مَخلوط کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
zakurzony
zakurzony
گَرد و غُبارآلود، گَرم
دیکشنری لهستانی به فارسی