معنی zadłużyć
zadłużyć
بدهکار کردن، بدهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zadłużyć
założyć
założyć
تَاسیس کَردَن، تَأکید، ایجاد کَردَن، خالِق
دیکشنری لهستانی به فارسی