معنی zaciskać
zaciskać
سفت کردن، سفتی، فشرده کردن، غلیظ کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zaciskać
naciskać
naciskać
فِشار دادَن، تَحتِ فِشار، دُکمِه زَدَن، لَغو
دیکشنری لهستانی به فارسی
uciskać
uciskać
سِتَم کَردَن، اِستِبداد
دیکشنری لهستانی به فارسی
ściskać
ściskać
فِشُردَن، فِشُردِگی، مُحکَم گِرِفتَن، مَدار
دیکشنری لهستانی به فارسی
zapisać
zapisać
ذَخیرِه کَردَن، فُروشگاه، یادداشت کَردَن، قابِلِ یادگیری
دیکشنری لهستانی به فارسی