معنی zachowanie
zachowanie
رفتار، رفتار کن، حفظ، نگه دارید
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zachowanie
szacowanie
szacowanie
تَخمِین، اِغراق، بَرآوُرد، تَکمِیل شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
zacofanie
zacofanie
عَقَب ماندِگی، عَقَب نِشینی
دیکشنری لهستانی به فارسی