معنی wywołanie
wywołanie
یادآوری، حافظه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wywołanie
powołanie
powołanie
شُغل، حِرفِه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
wykonanie
wykonanie
اِجرا
دیکشنری لهستانی به فارسی
wycofanie
wycofanie
گوشِه گیری، سوراخ کَردَن، بازگَشت
دیکشنری لهستانی به فارسی