معنی wyrzucenie
wyrzucenie
اخراج
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wyrzucenie
narzucenie
narzucenie
تَحمیل، نِیَاز داشتِه باشَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
odrzucenie
odrzucenie
اِنکار، اِنکار کُنَد، رَد، آثار
دیکشنری لهستانی به فارسی
porzucenie
porzucenie
رَهاشُدِگی، بَخشودِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی