معنی wymijająco
wymijająco
به طور طفره ای، طلا، به طور مبهم
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wymijająco
wymagająco
wymagająco
با خوٰاستِه های زیاد، اَز خُود راضی
دیکشنری لهستانی به فارسی