معنی wygnanie
wygnanie
تبعید، راندن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wygnanie
wykonanie
wykonanie
اِجرا
دیکشنری لهستانی به فارسی
wygodnie
wygodnie
بِه راحَتی، آسان
دیکشنری لهستانی به فارسی
wyzwanie
wyzwanie
چالِش، مُطالِبِه گَر
دیکشنری لهستانی به فارسی