wymagać wymagać تَحمیل کَردَن، تَحمیل کُنَد، نِیَاز داشتَن، نِیَاز دارَند، نِیَازمَند دیکشنری لهستانی به فارسی
wydawać wydawać مُنتَشِر کَردَن، اِنتِظار می رَوَد، صَرف کَردَن، صَریح، مَصرَف کَردَن، مَصنوعی بودَن دیکشنری لهستانی به فارسی