wdychać wdychać اِستِنشاق کَردَن، اِستِنشاقی، آسپیرِه کَردَن، سَنگفَرش کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی
wybuchać wybuchać فَوَران کَردَن، جوشان، صِدایِ اِنفِجار دادَن، سَر و صِدا کَردَن، اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر کَردَن، تَرکیدَن دیکشنری لهستانی به فارسی