معنی wycofanie
wycofanie
گوشه گیری، سوراخ کردن، بازگشت
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wycofanie
wykonanie
wykonanie
اِجرا
دیکشنری لهستانی به فارسی
zacofanie
zacofanie
عَقَب ماندِگی، عَقَب نِشینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wywołanie
wywołanie
یادآوَری، حافِظِه
دیکشنری لهستانی به فارسی