wspólnie wspólnie بِه طُورِ مُشتَرِک، مُشکِل ساز، بِه طُورِ هَماهَنگ، مُطابِق، مُشتَرَکاً، مُوافَقَت کَرد دیکشنری لهستانی به فارسی
spójny spójny ثابِت قَدَم، تَثبیت کُنَد، مُنسَجِم، مُنصَرِف کَردَن، چَسبَندِه دیکشنری لهستانی به فارسی