معنی wskazujący
wskazujący
اشاری، اشباع
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wskazujący
wskazująco
wskazująco
بِه طُورِ اِشارِه ای، بِه اِشتِباه
دیکشنری لهستانی به فارسی
eskalujący
eskalujący
صُعودی، بِه صورَتِ مُسالِمَت آمیز
دیکشنری لهستانی به فارسی