معنی wielbić
wielbić
پرستش کردن، ارجمند
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با wielbić
wiercić
wiercić
حَفر کَردَن، حَفّاری، حَفّاری کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wielość
wielość
تَعَدُّد، تَعَصُّب، کَثرَت، کَثیف
دیکشنری لهستانی به فارسی
wielki
wielki
عَظیم، بُزُرگ، عالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
mielić
mielić
پودر کَردَن، پودر، آسیاب کَردَن، حِیف، خراشیدَن، خَراش
دیکشنری لهستانی به فارسی