معنی widoczny
widoczny
قابل مشاهده، ظاهراً، مشهود، معروف
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با widoczny
widocznie
widocznie
قابِلِ مُشاهِدِه، مُخالِف
دیکشنری لهستانی به فارسی
wieczny
wieczny
جاویدان، جاودانِه، اَبَدی، وَضعِیَت فُوق سِتارِه
دیکشنری لهستانی به فارسی