wiarygodnie wiarygodnie با اِعتِبار، اِعتِماد، مُعتَبَر، اِفتِخاری، بِه طُورِ مُحتَمِل، با اِحتیاط، باورپَذیر، سادِه لُوحانِه دیکشنری لهستانی به فارسی