معنی węszyć
węszyć
فضولی کردن، فلوت نواز
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با węszyć
męczyć
męczyć
خَستِه کَردَن، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
suszyć
suszyć
خُشک کَردَن، عَجیب و غَریب
دیکشنری لهستانی به فارسی
szyć
szyć
دوختَن، بُخور، سوزَن زَدَن، سوزَن سوزَن شُدَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی