ترجمه warczeć به فارسی - دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با warczeć
walczyć
- walczyć
- جُستُجو کَردَن، بِه دُنبال، جَنگیدَن، پاسُخ دَهید، نَبَرد کَردَن، جَنگَندِه، کُشتی گِرِفتَن، کُفرآمیز، مُبارِزِه کَردَن، مُبارِزِه، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی