معنی uzbrojenie
uzbrojenie
تسلیحات، تسلیم شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با uzbrojenie
rozbrojenie
rozbrojenie
خُلعِ سِلاح، خُلق و خوی
دیکشنری لهستانی به فارسی