معنی ustnie
ustnie
شفاهی، به صورت شفاهی، ظلم
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با ustnie
psotnie
psotnie
شِیطَنَت آمیز، بی اَدَبانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
mętnie
mętnie
کِدِر، اَبری، بِه طُورِ مُبهَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
ssanie
ssanie
مَکِش، حیلِه گَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
istnieć
istnieć
وُجود داشتَن، وُرُود
دیکشنری لهستانی به فارسی
ufnie
ufnie
با اِطمینان، مُحکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
unie
unie
اِتِّحاد، اِتِّحادیِه
دیکشنری هلندی به فارسی