ustawiać ustawiać رَد شُدَن، اَز بِین رَفتِه اَست، تَنظِیم کَردَن، کوک کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی
estalar estalar تَرَق تَرَق کَردَن، ضَربِه مُحکَم و ناگَهانی، جَویدَن با صِدا، خُرد کَردَن، ضَربِه سَریع زَدَن دیکشنری پرتغالی به فارسی
ustaca ustaca ماهِرانِه، اُستادانِه، هُنَرمَندانِه، چابُکانِه، ماهِر، بِه طُورِ اُستادانِه، با مَهارَت دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی