usuwać usuwać حَذف کَردَن، اَز بِین بُردَن، کاراکتِر سَمتِ راست را حَذف کُنید دیکشنری لهستانی به فارسی
upadać upadać بِه زَمین اُفتادَن، بِه زودی، زَمین خُوردَن، تِلو تِلو خُوردَن، اُفتادَن، سُقوط دیکشنری لهستانی به فارسی