معنی ubolewać
ubolewać
تأسف خوردن، فرض
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با ubolewać
polewać
polewać
مُرغ را چَرب کَردَن، مُرغ
دیکشنری لهستانی به فارسی