معنی szorstko szorstko به طور تند و بی رحمانه، اشاره کرد، به طور خشن، به شدّت، به صورت خشن، به صورت خصوصی، خشمگین، با خشونت، خوش بینانه، خام، سختگیر، زبر، مهارت، به طور ناهموار، متناوب، خشن دیکشنری لهستانی به فارسی
szorstki szorstki خَشِن، بی اَدَبی، تَقریباً، زِبَر، خَراش دار، جیرجیر، خَش دار، خَشم دیکشنری لهستانی به فارسی
szorstkość szorstkość زِبر بودَن، باهوش، زِبری، زِبرِه، خامی، شِدَّت، ناهَمواری، فَرسودِه شُدَن، سَنگی بودَن، مُتِحَجِّر شُدِه دیکشنری لهستانی به فارسی