معنی szczekający
szczekający
زوزه کشیدن، نزدیک تر کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با szczekający
czekający
czekający
مُنتَظِر، صَبر کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی