معنی szary
szary
خاکی، تمیز کردن، خاکستری
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با szary
stary
stary
قَدیمی، بُزُرگتَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
czary
czary
اَفسونگَری، جادوگَری، سِحر و جادو
دیکشنری لهستانی به فارسی