معنی szansa
szansa
فرصت، امکان، تصادفی، گاه به گاه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با szansa
nuansa
nuansa
لِطافَت، تَفاوُت های ظَریف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
szantaż
szantaż
اَخّاذی، اَخلاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
siasa
siasa
سیاسَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
skana
skana
اِسکَن کَردَن، اِسکَنر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sasa
sasa
حاضِر، اَکنون، حال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sana
sana
بِسیار، خِیلی زیاد، بِه شِدَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی