معنی szacowanie
szacowanie
تخمین، اغراق، برآورد، تکمیل شد
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با szacowanie
zachowanie
zachowanie
رَفتار، رَفتار کُن، حِفظ، نِگَه دارید
دیکشنری لهستانی به فارسی
czarowanie
czarowanie
اَفسونگَری، سِحر و جادو، فِکر مِی کُند
دیکشنری لهستانی به فارسی
szanownie
szanownie
بِه طُورِ مُحتَرَم، قابِلِ اِعتِماد
دیکشنری لهستانی به فارسی
zacofanie
zacofanie
عَقَب ماندِگی، عَقَب نِشینی
دیکشنری لهستانی به فارسی