معنی szacować
- szacować
- تخمین زدن، تخمیر، تقریبی کردن، تقسیم
واژههای مرتبط با szacować
szanować
- szanować
- اِحتِرام گُذاشتَن، اِفتِخار، عِبادَت
pracować
- pracować
- زَحمَت دادَن، اَذیَّت کَردَن، عَمَل کَردَن، عَمَلگَرا، کار کَردَن، کار مِحوَر
szorować
- szorować
- پاک کَردَن، پاک کُن
szokować
- szokować
- شُوک وارِد کَردَن، شُهرَت
szkicować
- szkicować
- طَرح زَدَن، شِماتیک
skanować
- skanować
- اِسکَن کَردَن، اِسکُرول کُنید
skalować
- skalować
- مِقیاس کَردَن، مِقیاس کوچَک
smarować
- smarować
- چَرب کَردَن، چَرب بودَن، رُوغَن زَدَن، شُکوفِه دادَن، لَکِّه اَنداختَن، لَکِّه دار کَردَن
zachować
- zachować
- حِفظ کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، نِگَه دارید