معنی święcie
święcie
به طور مقدّس، در ابتدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با święcie
wcięcie
wcięcie
تورَفتِگی، گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
spięcie
spięcie
عَصَبی بودَن، اَز نَظَرِ عَصَبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
świecić
świecić
دِرَخشِش داشتَن، سوسو زَدَن، دِرَخشیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
cięcie
cięcie
کاهِش، اِستِهلاک
دیکشنری لهستانی به فارسی