معنی suchy
suchy
خشک، پژمردگی، به طور خشک
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با suchy
sucho
sucho
بِه طُورِ خُشک، خُشک، کوتاه
دیکشنری لهستانی به فارسی