معنی subiektywny
subiektywny
ذهنی، بودن، موضوعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با subiektywny
subiektywnie
subiektywnie
بِه طُورِ ذِهنی، بِه طُورِ دائِمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
obiektywny
obiektywny
مُبتَنی بَر واقِعیَّت، مُبهَم
دیکشنری لهستانی به فارسی