معنی strzec
strzec
نگهبانی کردن، نگهداری
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با strzec
strzyc
strzyc
بُریدَن، بُرِش دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
strier
strier
رَگِه اَنداختَن، رَگِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trzeci
trzeci
سِوُّم، سِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
ostrze
ostrze
تیزلَبِه، تیزی
دیکشنری لهستانی به فارسی
stürzen
stürzen
حَمله کَردَن، سُقوط، سَرنِگون کَردَن، سُقوط کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
trzeć
trzeć
رَندِه کَردَن، رَنگ
دیکشنری لهستانی به فارسی
stres
stres
فِشار، تَنِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
stres
stres
فِشار، اِستِرِس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی