معنی sprzecznie
sprzecznie
به طور متناقض، متناقض
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با sprzecznie
poprzecznie
poprzecznie
عَرضی، شَبیه عَروسک
دیکشنری لهستانی به فارسی
społecznie
społecznie
بِه صورَتِ اِجتِماعی، اِجباری
دیکشنری لهستانی به فارسی
serdecznie
serdecznie
با اِشتیاق، پُرشور، با اِحتِرام
دیکشنری لهستانی به فارسی
sprzeczny
sprzeczny
مُتِناقِض
دیکشنری لهستانی به فارسی