معنی spragniony
spragniony
با تشنگی، تشنه به خون، تشنگی، تعداد مسافران
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با spragniony
uprawniony
uprawniony
مَشروط، نَتیجِه
دیکشنری لهستانی به فارسی