معنی spowolnić
spowolnić
کند کردن، به آرامی حرکت می کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با spowolnić
powolnie
powolnie
بِه طُورِ خَستِه کُنَندِه، سایَندِه، کُند، صَریح
دیکشنری لهستانی به فارسی