معنی spocony
spocony
عرق ریزان، عرق کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با spocony
spokojny
spokojny
آرام، اِستِراحَت کَرد، خونسَردی، ساکِت
دیکشنری لهستانی به فارسی