معنی spięty
spięty
هیجان زده، شاد کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با spięty
napięty
napięty
تَنِش زَدِه، اِنصِراف اَز اِرث، کِشیدِه، قُرعِه کِشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zgięty
zgięty
خَمیدِه، خَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
święty
święty
مُقَدَّس، تَقدیس، مُحتَرَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
piąty
piąty
بِه طُورِ پَنجُم، بِه طُورِ مُتِوالی، پَنجُم، خَراش
دیکشنری لهستانی به فارسی
cięty
cięty
بُرِش خُوردِه، بُرِش دادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
spitz
spitz
بِه طُورِ تُند، اِشارِه کَرد
دیکشنری آلمانی به فارسی
spicy
spicy
تُند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
spijt
spijt
پَشیمانی، مُتَأَسِّفَم
دیکشنری هلندی به فارسی