معنی spełnienie
spełnienie
تحقّق، تحمّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با spełnienie
popełnienie
popełnienie
اِرتِکاب، اِرث بُردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
spóźnienie
spóźnienie
دیرکَرد، دیرینِه شِناس، تَأخیر
دیکشنری لهستانی به فارسی