معنی słuchacz
słuchacz
شنونده، زمین
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با słuchacz
słuchać
słuchać
اِطاعَت کَردَن، اِطمینان، گوش دادَن، گوشتخوار
دیکشنری لهستانی به فارسی