معنی ślizgać się
ślizgać się
سر خوردن، اسلاید، قرمز شده، لغزش
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با ślizgać się
ścigać się
ścigać się
مُسابِقِه دادَن، مُسابِقات
دیکشنری لهستانی به فارسی